من به دستی که مرا

پر دهد از این قفس گمنامی، محتاجم

و به نوری لب ایوان سیاهیهایم

من به تو محتاجم

به تو ای سبز ترین قصه عشق

که در اندیشه اوهام زمان می چرخی

و مرا

 گاه به سر حد جنون میرانی

من به تو محتاجم

من به تو محتاجم...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد