پناه تویی 

 

داستان درباره ی یک کوهنورد است که می خواست از بلند ترین کوه ها بالا برود.

 

او پس از سالها آماده سازی ، ماجراجویی خود را آغاز کرد.

 

ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست ، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.

 

شب بلندی های کوه را تماما در بر گرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید ،

 

همه چیز سیاه بود ، اصلا دید نداشت و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.

 

همانطور که از کوه بالا می رفت ، چند قدم مانده به قله ی کوه پایش لیز خورد و

 

در حالیکه به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد.

 

در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید

 

و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله ی قوه ی جاذبه او را در خود می گرفت.

 

همچنان سقوط میکرد و در آن لحظات ترس عظیم ، همه ی رویداد های خوب و بد

 

زندگی به یادش می آمد.

 

اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به او نزدیک است .

 

ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد . بدنش میان آسمان و زمین معلق بود

 

و فقط طناب او را نگه داشته بود و در این لحظه ی سکوت برایش چاره ای نماند جز آنکه

 

فریاد بکشد : خدایا کمکم کن ...!!!

 

ناگهان صدای پر طنینی که از آسمان شنیده می شد ، جواب داد :

 

از من چه می خواهی؟

 

ای خدا نجاتم بده !!!

 

واقعا باور داری که من میتوانم تو را نجات بدهم؟

 

البته که باور دارم . . .

 

اگر باور داری ، طنابی که به دور کمرت بسته شده پاره کن.

 

یک لحظه سکوت . . .

 

و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد .

 

******

 

گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند.

 

بدنش از یک طناب آویزان بود و با دستانش محگم طناب را گرفته بود. . .

 

و فقط یک متر با زمین فاصله داشت.

 

و شما؟ چقدر به طنابتان وابسته اید؟

 

آیا حاضرید آن را رها کنید؟؟

 

در مورد خداوند هرگز یک چیز را فراموش نکنید  !

 

هرگز نباید بگویید که او شما را فراموش کرده یا تنها گذاشته است .

 

هرگز فکر نکنید که او مراقب شما نیست.

 

به یاد داشته باشید که طناب او را با دست نگه داشته باشید که او همواره

 

شما را با دست راست خود نگه داشته است .

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:08 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد